با خدا باش پادشاهی کن
بی خدا بعیده بتونی کاری کنی...
من باران اشکهایم را در ابر چشمانم پنهان میکنم
و با لبخند پوچی به نشانه تایید سر تکان می دهم
اما خودم میدانم که هر گاه درون خود را میکاوم
به یک غم بزرگ میرسم و آن غم نبودن
توست
مثل باران های بی اجازه وقت و بی وقت در هوایم پراکنده ای و من بی هوا ناگهان خیسم از تو !
دوریت زمستان سختی است ….
کمتر از من دورشو …
به شدت سرما خورده ام …